- هم جناغ
- دوکبوتر که یکی از آنها نقش ماده را بازی کند
معنی هم جناغ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دو تن که در کنار هم یا در آغوش هم باشند
دو سوار که پهلو به پهلو حرکت کنند، همدوش، همراه
آن سان آن گونه آن طور، مثل آن مانند آن، چنان کس (درین صورت تواند بپای وحدت و نکره ملحق گردد) : چنان چون مر ترا باید جوانی مرو را نیز باید همچنانی. (ویس و رامین)، بهمان شکل بهمان صورت: موسی - علیه السلام - لب او را (عصا را) بگرفت همچنان عصا شد که بود، یکسان بی تفاوت: دیگر روز دفن کردند و ماتم بسزا داشتند و فضل همچنان جمله لشکر و حاشیت راگفت: سوی بغداد باید رفت، مثل سابق کماکان فعالیت مردم برای چراغانی همچنان ادامه دارد، با وجود اینکه در صورتی که: گل سرخش چو عارض خوبان سنبلش چون عذار محبوبان همچنان از نهیب برد عجوز شیر ناخورده طفل دایه هنوز. (گلستان) یاهم چنان (همچنان) که. همان گونه که: همچنان که او را در عالم مجازی بمرتبه سروری و فرماندهی مخصوص گردانیده است
نزدیک، همسایه
هم سردکی همگنی همنژادی ازیک جنس (نر یا ماده) بودن، از یک قوم و نژاد بودن، تجانس
دو تن که یکدیگر را درآغوش گیرند در کنار گیرنده
همراه و برابر هم سیر، دو سوار که با یک سرعت و بیک راه روند
((هَ. چُ))
فرهنگ فارسی معین
آن سان، آن گونه، مثل آن، مانند آن، (صفت به جای موصوف) چنان کس، به همان شکل، به همان صورت
همسایه، آنکه با دیگری در یک منزل یا در خانۀ کنار خانۀ او زندگی می کند، هم جوار
هم گن
آنکه یا آنچه با دیگری از یک جنس باشد، یک جنس
هم سردک همگن متعلق بیک جنس (نر یا ماده)، از یک قوم و نژاد، متجانس
دو یا چند تن که دارای یک نام باشند (نسبت بهم) هم اسمی